نیلگون

هنرِ دستِ نقاشِ ماهر، نیلیِ کبیر هستش :))

به نظرم عینک آفتابیش جذاب‌تره (:

:)

نقاشی‌ـم؟! :) این که یه چشمه از هنرامه :)

می‌دونم می‌دونم...دست شما هم از پشت بستم. :)

آنه یکی از دلایل عینک خریدنم همین تخته‌‌ست...ما دو ردیف بیشتر نبودیم تو کلاس و من ردیف اول بودم. با این حال نمی‌تونستم خوب تخته رو ببینم. وقتی دکتر گفت یکی از چشمام صفره فکر کردم مسخره‌م می‌کنه :| 

اصن موضوع سالن جداست. وقتی تو سالن می‌نشستیم من یکی کلاً ول معطل بودم :|

همون جواب کامنت قبلیِ دختر آفتاب... :)))

دقیقا سه سال پیش نسبت به خرید عینکم، همین حس رو داشتم. ولی الان کاملاً خرسندم آفتاب... :) به نظرم تنها دلیلش هم انتخابِ مناسب عینکه. در مورد رنگِ فرم عینک تحقیق کردم. در مورد جنسِ فرمش. در مورد اینکه فرم گرد به صورتای بیضی میاد یا نه. برای همین این عینک تمام استاندارای مورد نیاز رو برای شخص خودم داره.  بنابراین حسم به عینک قبلیم با این جدیده متفاوته. البته که به خط آخرت هم کاملا موافقم :))

*_*

عینکی‌ها دارن نمایام می‌شن همین‌جور...ایول باباع :|

هوم این دیالوگ رو بارها شنیدم. به نظرم دلیلشو پیدا کن و اصلاحش کن پریسا. عینک چیزی نیست که ولت کنه. :| باهاش کنار بیا...

:دی

بینی‌ـتو عمل کردی احتمالاً؟! نه؟! :d

از اول به‌خودم تلقین کردم عینک جذاب‌ترم می‌کنه. :D الان واقعا حس بدی ندارم. :D تلقین‌ها اثر خودشونو‌گذاشتن :]

الان ینی برم‌ دعا کنم خودتم عینکی شی؟ :)

چاکریم خلاصه :)

بیخیالِ حجم...عینک این‌چیزا سرش نمی‌شه. حتی بعضی از عیب‌های دماغ، مثل قوزداشتن رو می‌پوشونه.

پس منم نسبت به تو‌ کراش دارم! :|

حالا اعصاب خودتو خُرد نکن باباع. :)))) انشالله اگه شماره‌ چشمت بالاست، بیاد پایین.

پس بیا دعا کنیم بیشتر نشه شماره‌ش. :)))

قبولت دارم :|

هوم حالا که فکر می‌کنم هیچ‌وقت دلیل علمی برای این حرف نداشتم. فکر کنم از کسی شنیدم که خیلی قبولش داشتم. :)

آره. عینک زدن تو بارون مثل تف سربالا می‌مونه :| این حمایتت قابل ستایشه :دی

سلام عینکی.

سلام یه مدت عینکی.

رنگیِ ناپیدا. :))))

پس چه خوشگله. :دی