[کلیک]

دفتر خاطراتمو طی یک عملیات کاملا ناخواستانه پیدا کردم...

شیرین ترینش هم... 

برادر 28 ساله ی سال 93 ایم رو مجبور کردم برام متنی به عنوان یادگاری بنویسه! 

با دیدن متن، به این فکر فرو رفتم که....هی باباع! من الان یک عدد گودزیلام که فقط و فقط در کودکی بویی از معصومیت بردم!

یه مجموعه از "لولو نویس ها"ی دفتر خاطراتم جمع آوری کردم! :)

همیشه یه چیزایی هست که دلت رو شاد تر از حد مجاز کنه!