همیشه که نباید آدم قائل به نتیجه باشه. :) ویتامین نداره که نداشته باشه. مهم طعم و مزه است که داره. بعلاوه مگه قراره خام بخوریمش. با کلی مواد ویتامین دار میخوریم جبران میشه :دی
شرایط متفاوته آخه! (:
در پستهای قبلی به کم غذا بودنم اشاره کردم. من بادمجون خیلی دوست داشتم و وقتی اینو فهمیدم...خب کم غذا کسیه که هر غذایی رو نمیخوره. حالا همینی هم که علاقه داشتم توزرد از آب در اومد. نه که فقط بادمجون بخورما! :| کلی عرض کردم! :)
نـــع! این حق بادمجون نبود که بخواد این همه بی خاصیتیو تحمل کنه! { فریاد میزند و گلدان را به طرف آیینه پرتاب میکند} آخه چرا عاشق هرکی میشم یا مالغیره یا بیخود و بیجهت! {میان خردههای آیینه میرود و تکهای را روی رگش میگذارد} یا مرگ یا بادمـ... -نـــه! صبر کن! {پوتیتوی با شنلی سرخ کچاپی از آشپزخانه بیرون میاید و با حرکتی هوشمندانه تکهآیینه را به گوشهای پرتاب میکند} " پوتیتو و آن خیانتکار که بادمجان را خیلی سریع فراموش کرد الان خیلی هم خوشبختن" |نتیجه اخلاقی: پوتیتو باشیم شاید اونموقع همه عاشقمون بشن|
قانع شدم شدید! :)
صحنهی پایانی:
[دست پوتیتو را گرفته و در جادهای که انتهایش نوری دیده میشود، قدم بر میدارد]
سلام خدا نصیب نکنه ولی سعی کنید با این مسئلن رو به رو بشین به هر حال از جلوی میوه فروشی که رد شین بادمجون می بینید 😢 😢 😢
سلام :)
شکنجه روحیه :]
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
یکی از بهترین کارهایی که تونستم توی زندگیم انجام بدم، نوشتن وبلاگ تو دوران نوجوونیم بود.