مسئولان در دولت نهم کارِ بس سوپرمندانهای انجام دادند! قشنگ مشکل بیکاری را با فوت و فن مخصوص به خودشان حل کردند. بیانیهای فرستاند که: "هر کس هفتهای دو ساعت کار کند، شاغل محسوب میشود!"
و اینطور شد که درصد بیکاری حسابی کاهش یافت و مردم هم شاد و خوشحال گشتند.
یعنی من با این پشتکاری که در ظرف شستن دارم؛ اگر مادرِ محترمهام روزی دو پشیز به من حقوق دهد، شاغل شمرده میشوم. رویای مهندسی کیلو چند؟!
مسئولانِ دولت یازدهم را فراموش نکنیم.
نورِ چشمیها برای اینکه صادرات غیرنفتی را بیشتر نشان دهند، خیلی تر و تمیز اعلام کردند "میعانات گازی" را به جایِ صادرات نفتی، جزوِ صادرات غیرنفتی حساب میکنیم.
وَ...خُب... خیلی شیک و مجلسی، یک شبه صادرات غیرنفتی کشور ما دوبله شد! و در عجبم که مردم همچنان شاد و خوشحالند.
این برنامهریزیهای هوشمندانه منِ بچه را حسابی ذوق زده نسبت به آیندهی کشورم میکند. چه خر تو خری شود.
حقیقتاً بخواهند همینطور پیش بروند، مشکل گرد و خاک و کمآبی و برجام و حتی مشکلِ کنکور هم چند سال دیگر حل میشود به حمدِ خدا...
دولت دوازدهم جان یک پیشنهاد در موردِ گرمایِ جنوب:
تا در تابستانِ جنوبیها و غربیها در روز 5 نفر گرما زده و سقط نشدند، آن روز را روزِ بحرانی اعلام نکنید!
روزهای بحرانی هم حسابی کاهش مییابند و ما میشویم کشوری با کمترین مشکلات.
و مردم همچنان شاد و خوشحال...
پ.ن: آخرین غُر زدنم در موردِ گرما! :)
پ.ن 2: تشکر از یه نفر...نتونستم صورت مسئله رو پاک کنم.