یه خلافِ عهدِ بوقی کرده بودیم تو مدرسه. حالم ازش بهم می‌خوره. با نخِ کِش‌رفته از دفترِ معاون، رفتیم یه گوشه‌ی حیاط و سیبیلمونو زدیم. نگو نخ مدرسه قدیمی بود و در همین جهت، آلوده! بعد از این تخطی، تا یه هفته پشت لبمون قرمز بود. حتی مال فاطی جوش زد. تف به دنیای خلافکارا...حرفم اینه. شما به این دنیای کثیف پا نذازید.

#نه_به_خشونت_علیه_پشت_لب

پ.ن: فقط اونجایی که اشتباهی به خرمای بِرحی گفتم کَبکاب! یه نفر تحمل نکرد و به حرف اومد: به توام می‌گن دختر جنوبی؟! نَخوی وَت‌.
پ.ن۲: فصل برداشت خرماست.